یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خستگی را آغوشِ تو در می کند

‌ خستگی را

آغوشِ تو در می کند

وقتی نیستی

عجالتاً چای می خوریم

چه کنیم؟!

"علیرضا روشن"

در قفس را باز بگذار

در قفس را باز بگذار
پرنده اگر به تو عاشق باشد
بر شانه هایت می نشیند....
(علیرضا روشن)

کسی که نشسته است

کسی که نشسته است

همیشه خسته نیست

شاید جایی برای رفتن نداشته باشد

کسی که نشسته است

شاید خسته باشد

شاید همه جا را گشته باشد و خسته باشد

کسی که نشسته است

حتماً گم کرده ای دارد.

علیرضا روشن

چشم از پنجره بردار

چشم از پنجره بردار
منجی در آینه است.

از من نشانی نپرس

از من نشانی نپرس
من خودم گم شده‌ام

تنهایی پیچیده نیست..

تنهایی پیچیده نیست..
چای خوردن است
خندیدن است و گریستن است ؛ به جَبرِ هجران...

علیرضا_روشن

در خانه ام را می زنند.

در خانه ام را می زنند.
میهمان ها
رفتگرها
نشانی گم کرده ها
کودکان
همه...
هر کسی
جز تو !

آن وقت من که دوستت دارم

مادرت تو را می بیند
خواهرت
پدرت
مردم غریبه
هزار نفر تو را می بینند
همه تو را می بینند

آن وقت
من که دوستت دارم
من که از همه بیشتر دوستت دارم
تنهایم

علیرضا روشن