ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
فقط اونجایی که صادق هدایت میگه
.
.
.
.
.
.
آخرش هیچکس نفهمید ناخوشی من چیست
همه گول خوردند...!
مشغول قتل عام روزها هستم
دیگر مهم نیست بودن یا نبودن
دوست داشتن یا نداشتن
غرق می شوی در سکوت
جای گله از کسی هم نیست
اشتباه از همان روز تولدم بود . . .
اگر به خودمان رحم نکنیم دیگران به ما رحم نخواهند کرد !
اگر زمانی ایران سرزمین علم و هنر بوده ،
امروزه از دولت سر یکدسته گردنهگیر، مُحتَکِر و مقاطعهکار
تبدیل به سرزمین بیزنس و پولدرآری و بچاپ بچاپ شده است !
هیچ رابطه معنوی و فرهنگی با سایر جاهای دنیا ندارد
و مردم منتر یکدسته شیاد کلاهبردار شدهاند ...
از خارجی نباید که متوقع بود که دایه خاتون از مادر مهربانتر باشد !
از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود
آرامش مخصوصی در خودم حس می کردم
- همه محض رضای خدا او را می زدند و به نظرشان خیی طبیعی بود
سگ نجسی را که مذهب نفرین کرده و هفتاد جان دارد برای ثواب بچزانند.
سگ ولگرد
صادق هدایتصاد
در چشم هایش،
در چشم های سیاهش
شیب ابدی و تاریکی متراکمی را
که جستجو میکردم پیدا کردم
و در سیاهی مهیب افسونگر آن
غوطه ور شدم...