ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ما که غوره نشده مویز شدیم و از میکده بیرونمان کردند.
تأسفی هم ندارد، فقط در انتظار ترکیدن هستیم.
مدتی است که عمداً به محفل رفقا کمتر میروم
و هر چند دیگر بنیه اجازه نمیدهد و کارها سخت
خراب شده اما به جهالت ادامه میدهم،
آن هم جهالت احمقانه که خودم بهش معتقد نیستم
و لذتی هم برایم ندارد.
فقط پیچ و تابی قبل از ترکیدن است.
حاجی معتقد بود که زندگی یعنی : تقلب ، دروغ ، تزویر ، پشتِ هم اندازی و کلاه برداری ،
زیرا جامعهی او روی این اصول درست شده بود و هر کس بهتر میتوانست کلاه
بگذارد و سنبل کاری بکند، بهتر گلیم خود را از آب بیرون میکشید ،
از این رو کار چاقکنی، پشتِ هم اندازی، جاسوسی، چاپلوسی و عوام فریبی جزوِ غریزهی او شده بود.
او میگفت توی دنیا دو طبقه مردم هستند : بچاپ و چاپیده.
اگر نمیخواهی جزو چاپیدهها باشی سعی کن که دیگران را بچاپی.