یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

زمین برای ناز قدمهایت برف را داشت

زمین
برای ناز قدمهایت
برف را داشت

و من اما
فقط به تو نگاه می کردم

یوسف وحیدی راد

در زمستان جنگل غرق در خشم باد

در زمستان

جنگل غرق در خشم باد

برگی برای بردن نیست.


ناتسومه سوسکی

گیسوانم را به شب می بافم،

گیسوانم را به شب می بافم،
چای را در فنجان میریزم تا صبح شود.
وقتی برسی، زمستان تمام شده است.

روناک امرداد

وقتی باد پرده‌های اتاق را به اهتزاز در می‌آورد

وقتی باد پرده‌های اتاق را به اهتزاز در می‌آورد

و مراعشق زمستانی‌ات را به یاد می‌آورم

آن هنگام، به باران پناه می‌برم تا به سرزمین دیگری ببارد

به برف، تا شهرهای دیگری را سفیدپوش کند

و به خدا، تا زمستان را از تقویمش پاک کند

چون نمی‌دانم بی تو، چگونه زمستان را تاب آورم

و مراعشق زمستانی‌ات را به یاد می‌آورم

آن هنگام، به باران پناه می‌برم تا به سرزمین دیگری ببارد

به برف، تا شهرهای دیگری را سفیدپوش کند

و به خدا، تا زمستان را از تقویمش پاک کند

چون نمی‌دانم بی تو، چگونه زمستان را تاب آورم

زمستان دارد به بهار برمی گردد

زمستان دارد

به بهار برمی گردد

شاید تو هم به من بازگشتی

ولی دیگر

سیاهی به موهایم بر نمی گردد

و عشق

هر چقدر هم شعبده بازِ ماهری باشد

نمی تواند اندوه را

در دست هایش غیب کند

و شادی را

از کلاهش بیرون بیاورد...!

نسترن وثوقی

بگذار شاعرانگی کنم

بگذار

شاعرانگی کنم
با استعاره چشمانت
در این فصل بی بلوغ
در این صبح زمستانی

که گل از گل
هیچ شاخه ای
نمی روید‌.