یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق ترین عشق......

من اگر بشنوم هر روز صدایت را جان
باز هم دلتنگم
ذوق دیدار تو را جان به دلم هر لحظه به تمنا دارم
تب آغوش تو دائم به تمامم باشد
دل و جان بی وقفه بغل اَمن تورا می طلبد
شوق  دست آری دستان تورا
نشود  داد ز دست
حضرت دلخوشی بی وقفه
یخ‌کند واژه بدون تو به جان شعرم
گل واژه........
گل بی تا....
گل جان....
تو تمنای تمامم هستی
تو‌شدی شعله به جان و همه ام
وتنور شعرم
شعله هایش زنگاهای شرر بار تو جان
همه دم شعله ور است
حضرت دلنوشم
عشق و دیوانگیم را به تو‌مدیون شده ام
جان‌جانی و تو جانان منی
عیش جاوید منی
جذبه ی جذابم.........
نفسم بند به هُرم نگهت
تک‌ِ دل ....
شاه نشین جانم
تو‌چه می دانی که
چه نهان در خود توست
به یقینم‌که نمی دانی جان
گوهر بودن تو در من دیوانه چه کرد است و‌چهاخواهد کرد
سمت چشمان تو‌ غوغا که نه جان
محشر عظمایی
به تمامم برپا
زهمان ان نخستین کرده
من تسلیم فقط می گویم
جان‌جان‌.........
جان‌جهان.........
عاشق تو هستم
عشق یعنی که تو باشی و غزل
آنهم از سمت خمارین نگاهای پر از معرکه ات
و من و شوق تماشا در تو
بی سبب نیست که دائم خواهم
از تمامم به تو با جان گویم
حضرت دلخوشی بی وقفه
ناز دل.......
عشق ترین عشق......
ترین شعر جهان........
دوستت می دارم
دوستت می دارم
دوستت می دارم

حسین گودرزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد