یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گر یار اشارت کرد بیرون شو از این خانه

گر یار اشارت کرد بیرون شو از این خانه
با سر بشتاب از جا با خرقه شاهانه

هر کو تو بزن ناله مستانه و دیوانه
جانم طلبیدست چون واحد نه صدگانه

با ما چو سنم دارد معشوق نه بیگانه
هر آینه جان دادن چون کام ز دردانه

ساقی چو پسندیدت پیمانه به پیمانه
تو نوش از آن ساغر تا مردن جانانه

اندر کفنم آتش از مستی دوشانه
با ما به از آن باشد تا عیش غریبانه

دل ساده کند باور با عقل حکیمانه
از ما چه گلی روید در خواب زمستانه


سید علی موسوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد