یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گفتی که به از باده نابم دهی ای عشق

گفتی که به از باده نابم دهی ای عشق
خون جگر و قلب کبابم دهی ای عشق

آتش بزنی بر همه ی بود و نبودم
شیر و شکر و شهد شرابم دهی ای عشق

در بندم و امید رهایی به سرم نیست
عمری سر دارم که طنابم دهی ای عشق

از اینهمه مجهول و سوالی که نکردم
خود فرض محالیکه جوابم دهی ای عشق

صد طره ای از خوشه ی منظومه رازی
تا بسته به هر حادثه تابم دهی ای عشق

در پهنه ی دریای پر از موج بلایم
تا رقص پریشان حبابم دهی ای عشق

من گرد تو چرخیدم و چرخیدم و آخر
تدبیر تو این شد که شتابم دهی ای عشق

علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد