یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

سوداگران عشق را دیگر نمی بینم

سوداگران عشق را دیگر نمی بینم
عاشق مگر در نقش بازیگر نمی بینم

اشعار پر شوری به روی گونه ی دفتر
از نرم مژگانی به اشکی تر نمی بینم

یا در کتاب شاعران بی تکلف
آن نغمه های ناب ویرانگر نمی‌بینم

در خیل اشعار زمخت و باب خمیازه
جز واژه های لوس شرم آور نمی بینم

حال غزل بازان محشر را به طنازی
جز با نقاب عاشقی بهتر نمی بینم

در روزگار مرگ مجنونان بی پروا
در دست لیلاها بجز خنجر نمی بینم

در انزوایم می‌نویسم مرگ گل ها را
راهی بجز خلط ملال آور نمی بینم


عادل پورنادعلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد