یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آه..... دیگر اشکی نیست

آه..... دیگر اشکی نیست
تا با طعمِ بوسه هایت
شیرین کند کامِ تلخم را
اگر چه هنوز هم
به فراخنایِ سینهٔ پُر مهرت
باز است آغوشم
و شانه به شانهٔ خیالت
تماشا می کنم خاطره ها را
آنچانکه
دیشب تا درنگی مانده به صبح
رویا می دیدم دست در دست تو
افسوس اما باز بی تو طلوع کرد
این روزِ تاریکِ تنهائی من....


علیزمان خانمحمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد