یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

فُزتُ بِرَبِّ الکَعبه فرمود و چَشم بر هم بست

فُزتُ بِرَبِّ الکَعبه فرمود و چَشم بر هم بست
سوی خالق شتافت و عدالت همی رَخت بربَست

ز رفتن مولا عدالت تُهی گشت ز محکمه
حُکم قاضی و حاکم همی شد حاکمه

گر خلایق قدر ندانن عدالت علیِّ مرتضی
شیطان صفتی ضربه زند بر عزیز مصطفی


شهادت مولا علی رستگارش نمود بر عَرش
همه هستی ز نبود عدل ، شوند بر فرش

گر ندانند قدر آن منزلت و سِخاوت
زانوی غم بر آغوش گیرند و نِدامت

کشتی نوح نبی بر نجات مخلوقات پایان یافت
کشتی آل رسول بر نجات محبِّین سامان یافت

گرخواهی خویشتن نجات دهی در محشر
ثابت کن پیرو آن مرامش همی در محضر

دوستی اَهلُ البیت نِی از بر لَقلَقه یِ زبان
بشاید دل و جان دهی از برِ دستور و فرمان

عدالتخواهی ز هر مظلومی عینِ مردانگیست
پیرو مولا علی به امر یزدان ، آخرِ هشیاریست

محمد هادی آبیوَر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد