ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با تو پرواز پر نمی خواهد
باغ عشقم تبر نمی خواد
آنچه را با تو عاشقی کم داشت
دل من با دگر نمی خواهد
علی کسرائی
تو چه دانی که غمت خفته در این خانه و تو
با رقیبان کف میخانه به من میخندی
من به یک جرعه ز دریای تو محتاج بودم
نم ندادی به دلم گفتی تو سیلاب غمی
می دادی به رقیبان و به من میخندی
غزل عاشقی سوزاند تنم
گفتی پروانه چه باک که شود خاکستر؟
تو و مرغان سحر نغمه کنان میخندید
گفتم که مها دیدهی سهراب مرا دشنهی دستان مکن
گفتی که بن قصّه هجران شادیست
عاقبت در پی شغاد به من میخندی.
نیما کتی
به جاده ها گفته ام
بی تابم
از رستاخیزی بلند
به کوتاهی عمر
نمی هراسند
قدم های عاشقم
از زُمختی تاول ها
در گذار ریل های طویل
آه؛
که عاشق ترم می کند
خزان برگ ها
و هم آوایی مهاجران
پیچیده در باد
نجوایی
به گوش می رسد
رعشه ی عجیبی
در آوازهای ناخوانده
پنهان است.
تو اما
در سکوت آشکاری...
سپیده رسا
نوشتم برایت
نمونهای بی تکرار باشی
نوشته بودم برایت برقرار باشی
نوشتی برایم بیقرار باشی
نوشتی بدون من
سالی بیبهار باشی
یک عمر در جادههای انتظار باشی
این گونه میخواهی
برقرار باشی و من بیقرار باشم
همیشه در پی ات باشم
همیشه در فرار باشی
از بس صدایت زدم صدایم گرفت
به سکوت گفتی مرا
بهتر است که لال باشی
شاید برای من که همزاد کویرم
بهتر است قطرهای از باران باشی
نه مردابی در آن کویر بی پایان باشی
عابرت منتظرو تو خرسند انتظار باشی
رنگش به زردی گراید
تو چون شکوفههای بهار باشی
برای من که بی قرار توام
بهتراست
تو همیشه درجوار باشی
ابراهیم خلیلیان
تب میکنم از دوریت
ای روی ماهت چون رطب
شهد است و شیرین است و
تب را میبرد ذکر دو لب
درد و جنون و خمر را
افزون کنی با چشم خود
موی میانت همچو خط
خال رخت خوانم نخود
تفسیر عشق من به تو
چون تشنه آهویی به آب
از جان خود بگذشته ام
ای بخت بیجانم بخواب
آن آرزو را برده ام
با خود به گور و سرخوشم
شاید نمیدانی چرا
چون شیر غم را میکشم
من رستم دستان شوم
با پیر فردوسی ببین
آن دیو کبر و جهل را
هم می نشانم بر زمین
آرش مسرور
خالی های این دنیا در مغز من اند
چروک های مغز من در زندگی
جاده ی پُرچین مرا میخواند فرا
تا به کی کز کرده از لغزش ها
روی سیم های تیربرق شهر ما
به سان گنجشککی افسرده
خسته ام آنگه که نگویم من کجاست
من ،منِ دلمرده ی سازش ها
مبینا گلستانی پور