یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در زلال تاریکی این شهر دنبال جوانه می گردم

در زلال تاریکی این شهر دنبال جوانه می گردم
گویی در میان توبه و تقدیر دنبال بهانه ام
به جستجوی توام در جهانی که نمی دانم کجاست
دنبال ترنم بی پرده یک ترانه ام
ساغرم در دست و توبه برلب
پای به راه است ولی به نا کجا
ایستاده ام چون شمعی در باد
خاموشم ولی بیدار

من درست در نقطه تقدیر، گمشده ام
هنوز در هزار توی فلسفه خوابیده ام
شور و شوق در من شکسته است
و همچنان به انتظار معجزه ام
یا شاید دریچه ای در آنچه نمی دانم
مانند نوری در سیاه چاله

احسان ناجی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد