یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خون میان چشمم باشد تو را علامت

خون میان چشمم باشد تو را علامت
ای معنی طلوع و ای انتهای قامت
رخسار لاله گون را پر داده ای به هر سو
در هاله ی توهم خوش کرده ای اقامت
پیدایش جنونم گویا طلیعه گشت و
آسایش خیالم بر مسلک وخامت
رنگی دگر نمانده بر چهره ی پریشم
بردی تمام جانم با خنجر حجامت
دیوانگی همین که در گریه خنده کردن
پیوسته میتراشی بر چهره ام علامت
دانی که رستخیزم باشد حضور و لطفت؟
ای روز محشر من ای مظهر قیامت
در فتح قله ی دل افسونگر سعیدی
ای فاتح مکرر معنای استقامت...

سعید آریا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد