یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

امروز باران می آمد ومن

امروز باران می آمد ومن
شرق و غرب را گشته ام من
تا بیابم ردی از روی تو را
لیک نیافتم روی زیبای تورا
یادم آمد که آرمیده ای تو
در آغوش سرد خاک چه می‌کنی تو

زهرا عنبرخواه

همه سهرابند, ای رستم

همه سهرابند, ای رستم
آگاه‌تر
دل تهمینه می‌لرزد
آرامتر
مهره ها مهرند
جامه بدر
نوش دارو نیارند
ای بی خبر


افسانه لعل میرزاده

و تو

و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را
دوست می دارم!

سید علی صالحی

رشته مهر تو بر دل چه تنیدن دارد

رشته مهر تو بر دل چه تنیدن دارد
نقش تو بر گهر جان چه کشیدن دارد
نغمه ها ساز کن ای کلک تو خنیاگر عشق
نغمه ی ساز تو
امشب
چه شنیدن دارد


آرزو رحیمی

سؤالی که پرسیده نمی شود

سؤالی که پرسیده نمی شود
وجود ندارد
چه قدر به من می ماند بدون تو !
پرویز صادقی

مثل همیشه آفتاب که بالا می آید

مثل همیشه
آفتاب که بالا می آید
آهسته غروب می کنم
سایه ام را باد می برد
و رد پایم را آب
و دوباره هر شب
باستاره ها باز می گردم
تا داستان هزار و یک شب را
در نگاه تو مرور کنم....


زهرا فیروزه