ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
وه که چه دوست دارمت
بیا
گذار کن
ببین
که شهر بیتو
منظری است
بیعبور
بینگار
تیره در غبار انتظار
جواد_مجابی
غم که از حد بگذرد
واژه ها قیام می کنند
دیگر در حصر زبان و قلمت نیستند
نه اینکه نخواهی که دیگر نمی توانی
سخنی بگویی یا بنویسی
و آنگاه ناله هایی که از عمق جانت بر می خیزد
پیغام بر تو میشود تا درد فراق را شرحه شرحه
فریاد که نه ناله کند
و تنها همین بس که این قصه
قصه ی رجعت است نه تمام شدن
که همه به سوی او باز می گردیم
سولماز رضایی
در ورای سراب
در جستجوی درخت بید
ستاره...
بهشت...
همیشه خواهم ماند
در انتظار رُزی
که از عمق ویرانهها
طلوع کند.
همیشه خواهم ماند...
((سعاد محمد الصباح))
برگردان سعید پورعبدالهی
روزها می آیندُ
می روند
اما تو
بی وقفه پیش روی منی
عشق نمی گذارد
دوری به تو نزدیک شود
پرویز صادقی