یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

همین که خواستم از آخرین قفس بپرم

همین که خواستم از آخرین قفس بپرم

رسید نامه ی سنگت چه ناگهان به پرم


هنوز چشم به راهم که باز لطف کنی
هنوز منتظر نامه های سنگ ترم

بهار آمد -ماندم- پرنده ها رفتند
پرنده ها که بیایند راهی سفرم


بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی
تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم

من و تو ما شده بودیم اگر نفهمیدیم
منم که می گذری یا تویی که می گذرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد