ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در روزهای آخر اسفند،
کوچ بنفشههای مهاجر زیباست …
در نیم روز روشن اسفند،
وقتی بنفشهها را از سایههای سرد،
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبههای کوچک چوبی
در گوشه خیابان میآورند؛
جوی هزار زمزمه در من میجوشد
ای کاش … ای کاش …
آدمی وطنش را مثل بنفشهها
در جعبههای خاک،
یک روز میتوانست
همراه خویش ببرد …
هر کجا که خواست،
در روشنای باران،
در آفتاب پاک …