ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشاندهای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره میکشانیام
فراتر از ستاره مینشانیام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیانِ سرخرنگ سادهدل
ستارهچین برکههای شب شدم
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
#فروغ فرخزاد
کاش
چون یاد دل انگیز زنی
می خزیدم به دلت پر تشویش
ناگهان چشم ترا می دیدم...
|فروغ فرخزاد|
با آنکه رفتهای
و مرا بردهای زِ یاد
میخواهمت هنوز
و به جان دوست دارمت...
دوست دارمش...
مثل دانه ای که نور را
مثل مزرعی که باد را
مثل زورقی که موج را
یا پرنده ای که اوج را
دوست دارمش
: فروغ فرخزاد
در ببندید و بگویید که من
جز از او از همه کس بگسستم
کَس اگر گفت چرا؟
باکم نیست!
فاش گویید که عاشق هستم …
فروغ فرخزاد
در شب کوچک من، افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ی ویرانیست
فروغ فرخزاد