یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در آرامش تو غرق شوم اگر

در آرامش تو غرق شوم اگر
حق است بمیرم در آن آغوش
دل را صدقه ی راه تو میکنم
هفتاد رقیب اگر هست
از آغوش تو دور شود
خواب را از چشمانم بگیر
که این دلتنگی را از یاد برم
در برم تو باشی و قند و عسل
آه که سر به سجده
از دور هم به چشم تو برم


علیرضا پورکریمی

تو را یادم فراموش

تو را یادم فراموش
ولی
چه کنم
که این دل

قانونِ بازی را بلد نیست

علیرضا پورکریمی

وقتی که با آن آهنگ قدیمی

وقتی که با آن آهنگ قدیمی
برای لحظه های تنهایی ات
با درختان صنوبر میرقصیدی
بعد از آن روز
فهمیدم که درختان
از زمین خوردنشان برای ساز شدن
هر لحظه راضی تر میشدن
د

علیرضا پورکریمی

زیر سقف نگاهت

زیر سقف نگاهت
مثل پروانه ایی
در طوفان شعله های عشق
خودم را از دید تو
هر لحظه عاشق تر میدیدم
راز خنده هایت
با لطیفه های بیمزه ام را
اگر میدانستم
تا فردای صبح سپید
برای هر لحظه ی بعد از رفتنت
دل با یاد تو از خنده فریاد میکرد
آغوشت هرگز
جایی برای غم ها ندارد
آغوشت حتی یک لحظه هم
برای تولد دوباره ی
شور و شوق خنده های بی بهانه ام کافیست

علیرضا پورکریمی

قمارِ دوست داشتنت را

قمارِ دوست داشتنت را
پیش از این
به چشم های خمار تو باخته ام
زخمی از این قمار
تمام دوستت دارم ها را هر لحظه
پیش از این
به تو گفته ام
چیزی برای این بازی ندارم
تمام دارایی ام دلی بود
که آن هم
پیش از این
به عشق تو باخته ام

علیرضا پورکریمی