یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نسیم

نسیم
مهربان ترین و فرزترین
پستچی شهر ماست...
هر صبح
یک بقچه نسترن صورتی
از تو برایم هدیه می آورد
با چند دانه هل معطر
که در چائی ناشتا بریزم
و یک شانه عسل بوسه ات را...


سعید.قاسم مختاری

من عاشقت بودم

من عاشقت بودم
اما باران مست تو بود
که سیل شد
مرا کشت
تو را برد.


سعید قاسم مختاری

شرطتت این بود

شرطتت این بود
که دیوانه شوم من
بی شرط تو دیوانه،
حیران تو بودم.

سعید قاسم مختاری

دوست داشتم الفبای عشق

دوست داشتم الفبای عشق
را یاد گیرم
چشمم که در چشمت گره خورد
کتاب عشق را یکجا خواندم
و از بر شدم.


سعید قاسم مختاری