ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
"می خواهم بدانی که تمام نشده ای!"
از ذهنم نرفتهای و هنوز در قلبم ادامه داری
تو حتی همین حالا که نیستی هم از صبح تا شب
در کارهای روزمره من خلاصه شده ای
و رویایِ"اینجا بودنت"
به خوابِ همیشگیِ بیداری هایم تبدیل شده است...
می خواهم بدانی که همه این هابه زبانِ ساده
یعنی: "دوستت دارم "
و گمان می کنم این ساده ترین
تعبیرِ دوست داشتن است...
# زیور_شیبانی
"ماندن"
چیزیست که نه هرکسی آن را بلد است،
و نه هرکسی لیاقتش را دارد!
آن را برای اهلش یاد بگیرید...
و برایش بمانید...
زیور_شیبانی
چند روز که نباشی؛
نبودنت،
عادی میشود !
حتی برای
خاص ترین آدم های زندگی ات...
• زیور شیبانی ❄️
پنجشنبه های من
از جمعه ها هم دلگیرتر است.
چون فردایش کسی منتظرم نیست
کسی به دیدارم نخواهد آمد
مهمان لحظه های هیچکس نخواهم بود.
و من کسی هستم که
هر هفته با یک عالم
دلتنگی از روز پنج شنبه
روی دست جمعه باد میکنم.
#زیور_شیبانی
خاطره . . .
بغض می شود و اشک...
جاری می شود و دلت را میسوزاند،...
می خواهی زمان بایستد ...
و تا ابد آن اتفاقات را ...
توی مشتت نگه داری...
دلت می خواهد ...
محکم خاطراتت را بغل کنی ...
و ببوسیشان...
و یک دل سیر نگاهشان کنی...
و بگویی تو را محض رضای خدا ...
تازه بمانید....
نروید از خاطرش...
همانطور زنده که در ذهن من هستید...
در خاطر او هم بمانید...
می خـواهید زنده بمانید...
در خیال «او»ی دوست داشتنی زندگیتان....
خاطره...
نمیرود...
نمیرود.....
نمی رود...
#زیور_شیبانی
خاطره . . .
بغض می شود و اشک...
جاری می شود و دلت را میسوزاند،...
می خواهی زمان بایستد ...
و تا ابد آن اتفاقات را ...
توی مشتت نگه داری...
دلت می خواهد ...
محکم خاطراتت را بغل کنی ...
و ببوسیشان...
و یک دل سیر نگاهشان کنی...
و بگویی تو را محض رضای خدا ...
تازه بمانید....
نروید از خاطرش...
همانطور زنده که در ذهن من هستید...
در خاطر او هم بمانید...
می خـواهید زنده بمانید...
در خیال «او»ی دوست داشتنی زندگیتان....
خاطره...
نمیرود...
نمیرود.....
نمی رود...
#زیور_شیبانی
شب ها
قصه ی "او"ی رفته از نو نقل می شود..
کلمه به کلمه ی نبودنش سطر می شود
و می نشیند بر پیشانیِ سرنوشتمان..
"بغض کهنه" ی جای خالی اش هم می شود اوج داستانِ شب ...
#زیور_شیبانی