یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چرا من دروغ بگم

چرا من دروغ بگم
اینکه برات می میرمو
یا بدون اون نگات
از همه دنیا سیرمو

من می خوام بهت بگم
حس و ته صداقتو
اینکه اون نگات برام
شده شبیه عادتو


عادتی که این دلم
عاشق لمس حسشه
وقتی که کنارشی
دنیا همه تو دسشه

(تو نگاهِ دلخوشی
تو حس عادت منی
تو همون زمان عشق
تو موج ساعت منی)

تو بیا حقیقتو
توی چشای من بخون
تو با حس عاشقی
کنار قلب من بمون

دستامو ول بکنی
این دلمه که بندته
حس تازگی دل
درگیر و مات خندته

تو بگو که روح من
همیشه هست کنار تو
تا همیشه با وفا
عاشق و بی قرار تو


(تو نگاهِ دلخوشی
تو حس عادت منی
تو همون زمان عشق
تو موج ساعت منی)


زهرا گودرزی فرد

بیا بر حرمت قلبی که داری

بیا بر حرمت قلبی که داری
صدای آشنا بر جان گذاری
منم ماهِ ترانه در شباهنگ
حریم درد و دل آه از دلِ تنگ
به نغمه ساز را در حرکت آور
تو باور کن تو باور کن تو باور
که دنیا دلبری را بر تو بخشید
سخن دانی و مهری در دلت دید
بیا در جان من شام ادیبان

کنامِ عاشقان و دلفریبان

زهرا گودرزی فرد

ببین تصویر چشماتو

ببین تصویر چشماتو
داره هر لحظه کم میشه
اگه این استخون باشه
داره تو سینه خم میشه

شاید دنیای بعدی شه
با چشمات رو به رو باشم
تا اون لحظه که می ارزه
فقط بغض گلو باشم


ببین تو حسرت چشمات
فقط رسوای غم بودم
منو بازم ببخش خوبم
اگه بد بود و کم بودم

(شاید فردای بعدی شه
شاید رویای بعدی شه
که سهم دست من باشی
شاید دنیای بعدی شه )

ببین شوری اشکامو
دارم حس می کنم بازم
تا وقتی که دلم زنده اس
واس تو عشق می بازم

ببین قلب منم یک روز
از این غصه رها میشه
همون روزی که حس من
با لبهات هم صدا میشه

جدایی ها تموم میشه
وجودم باز رها میشه
وصال دستمو دستات
فقط دست خدا میشه

(شاید فردای بعدی شه
شاید رویای بعدی شه
که سهم دست من باشی
شاید دنیای بعدی شه)

زهرا گودرزی فرد