ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
شمس گفت: در این حکایت نقش من به نقش کرم ابریشم می ماند، مولوی ابریشم است.
گره در گره بافته خواهد شد. وقتش که برسد برای بقای ابریشم باید کرم ابریشم بمیرد.
الیف شافاک
ملت عشق
عمری که بیعشق بگذرد،
بیهوده گذشته است...
نپرس که آیا باید در عشق الهی
باشم یا عشق مجازی،
عشق زمینی یا عشق آسمانی،
یا عشق جسمانی؟
از تفاوتها تفاوت میزاید.
حال آنکه به هیچ متمم
و صفتی نیاز ندارد عشق؛
خود به تنهایی دنیایی است عشق؛
یا درست در میانش هستی،
در آتشش...
یا بیرونش هستی، در حسرتش...!
الیف_شافاک
تمام کائنات با همه لایه ها و با همه بغرنجی اش در درون انسان پنهان است
.
شیطان مخلوقی ترسناک نیست که بیرون از ما در پی فریب دادنمان باشد،
بلکه صدایی است درون خودمان. در خودت به دنبال شیطان بگرد،
نه در بیرون و نه در دیگران. و فراموش نکن که هر که نفسش را بشناسد،
پروردگارش را شناخته است. انسانی که نه به دیگران، بلکه به خود بپردازد،
سرانجام پاداشش شناخت آفریدگار است.
درست وقتی میگویی فراموشش کردم
آهنگی پخش میشود
کسی مثل او میخندد
یک نفر عطری میزند
که بوی او را میدهد و
همه فراموشیهایت هدر میرود...
الیف_شافاک
اگر بر سخنی که می گویی اشراف نداری بر آن اصرار نکن
و در اثبات حرف خود مکوش که نادانی و ناآگاهی تو بیشتر برملا خواهد شد.
گاهی به جای لجاجت ،شنونده و پذیرا باش...
عشق نیاز به هیچ تعریف
و توصیفی ندارد...
عشق به خودی خود یک دنیاست...
یا درست در مرکزش هستی
یا خارج از آن ، در حسرتش...!
الیف شافاک