یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

انتهای جاده‌ی طولانی شب بود ماه

انتهای جاده‌ی طولانی شب بود ماه
شاهد برنامه پایانی شب بود ماه

اتفاقی چشم‌هایم دید پشت میله‌ها
خسته و دلسوخته زندانی شب بود ماه

داشت قلبی پرطنین و ناحضور انگار که
ساعتی ناخوانده در مهمانی شب بود ماه

نیزه‌های آتشین در کام سردش گم شدند
بیمناک از هیبت ظلمانی شب بود ماه

دیو تاریکی چه در سر داشت جز افکار شوم
ناشکیب از نفشه‌ی شیطانی شب بود ماه

شب نمیدانست دیگر آه قدر ماه را
شاید از بس رایگان ارزانی شب بود ماه

هرستاره در سیاهی عاقبت شد مست نور
در تماشا یافتم قربانی شب بود ماه

قصه اینجا بود زیر گنبد ‌گیتی نما
مونس دل، یار جانی جانی شب بود ماه


علی صادقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد