یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ز شعر شهر بی‌رنگ، این دلم خون است

ز شعر شهر بی‌رنگ، این دلم خون است

زبانی لال و چشمی، غرق باران است

حدیثِ کوچه‌ها، دردی نهان دارد

ز هر دیواری، آهی بی‌امان دارد

در این تصویرِ ماتم، رنگِ شادی نیست

به هر سو بنگرم، جز غم نشانی نیست

ز آوازِ قناری، خبری نیست دگر

به هر شاخی، جز خزان، زندگانی نیست

ز امید و آرزو، دگر نشانی نیست

به هر سویی، جز سکوت و ویرانی نیست

نوایِ عشق، خاموش و بی‌اثر گشته

در این شهرِ بی‌رنگ، دیگر ثمری نیست

به شعرِ شهر بی‌رنگ، گر چه دردی هست

ولی امیدِ رهایی، همچنان پابرجاست

سمیه بنائیان دستجردی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد