یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به تماشا سوگند

به تماشا سوگند
پرواز خواهید کرد،
نه بر بال‌های عادت،
بلکه بر جریان خاموش رؤیاها،
بر مدارِ بی‌وزنِ روشنی،
در فراسوی مرزهای دیده و نادیده.

زمین، با دامنی سبز از رؤیا،
چشم‌انتظار گام‌های بی‌قرار شماست؛
و نسیمی که هنوز
در بی‌نامی سرگردان است،
به پیشوازتان می‌آید،
چنان که گویی هرگز بازنخواهید گشت.

پرستوها، پیامبران کوچ‌اند،
رهگذرانِ بی‌قرار فصل‌ها،
که در بی‌انتهاترین آبی غرق می‌شوند
و از یاد می‌برند که روزی
بر شاخه‌ای سبز آرمیده بودند.

و ما،
در حصارهای بی‌رنگ خواب،
میان رؤیا و زنجیر،
به پروازی بی‌پرنده دل بسته‌ایم.

اما هنوز،
در ژرفای شب،
چشمانی زاده‌ی انتظارند،
و قلبی،
در تلاطم خاموشِ رویش،
می‌تپد...
شاید روزی،
دیوارها نیز پرواز را بیاموزند.

زهره ارشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد