یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ساقی بیار باده که دل را قرار نیست

ساقی بیار باده که دل را قرار نیست
احوال این زمانه چو ما،برقرار نیست
تنها،غریب و دلشکسته و جامم تهی زمی
غم بی شمار هست ولی غمگسار نیست
رقصی چگونه میانه ی میدان کنم چو هست
یک دست جام باده ولی زلف یار نیست
در چهار فصل زندگی ام چون کنی نظر
پاییز بوده دایما خبری از بهار نیست
رقصیده ایم همیشه به سازش ولی چه سود
لج کرده با من این زمانه دگر سازگار نیست
هی زخم خورده ایم و به لب خنده داشتیم
با این امید که ستم پایدار نیست
آه ای صبا بگو به یوسف پنهان ز دیده ها
مارا برای دیدن رویت قرار نیست
جمعیت جهان شده از حد برون ولی
در این میانه سیصد واندی سوار نیست


عباس عطایی کردیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد