یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دل که بیند، دیده را جای تماشاخانه نیست

دل که بیند، دیده را جای تماشاخانه نیست
عاشقی را نسبتی با عاقل و دیوانه نیست

قوت از گرمای وصل و نور دارد در دلش
ترسی از آتش اگر در سینه پروانه نیست

شهر لیلی تا خیابانی ندارد جز جنون
بهتر از آوارگی در ساحت ویرانه نیست

خانه بر دوشیم و با سیل خروشان می رویم
در دل بی خانمانان حسرت کاشانه نیست

تا که با چشم خماری خواب از سر می رود
ای دل شوریده دیگر حاجت میخانه نیست

نزد ما بنشین که چندی قصه گوی هم شویم
غصه دیرین اولاد بشر افسانه نیست

ای سرشک دیده چندی از سر مژگان ببار
جلگه رخسار ما را غیر از این دُردانه نیست


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد