یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

کاش بادی بودم

کاش بادی بودم
که به دستت می‌خورد
گرمی دست ترا حس می‌کرد
نرمی دست ترا می‌بوسید
ونوازش می‌کرد
ساعد سیمینت
گونه‌ی همچو گُل سُرخ تُرا می‌بوئید
وپریشان می‌کرد
موی شبرنگت را
روی آن چهره‌ی مهتابی تو
تا که ابر سیه موی تو بر صورت ماه
نقشی از ماه زمستان سپهرم باشد
من به اندازه‌ی آن باد نبودم خوشبخت
سهم من حسرت یک بوسه به دستان تو بود


رحیم سینایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد