یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

روز و شب فکر تو در سر بودم ای فرزند

روز و شب فکر تو در سر بودم ای فرزند
که کجایی چه می‌کنی ای گل من ای دلبند

ز خدا پرسم از این عشق و از این شیدایی
که چه سان مهر تو را کرده به جانم پیوند

دل شدن سوختن و ساختن از مادر بین
سوزد و میرد و بر روی تو دارد لبخند

گر بداند که غمی کرده دلت افسرده
به تو خود را برساند به هزاران ترفند

پر کند باز به پرواز که بیند رویت
با تو در باغ بهشت است مبینش دربند

فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد