یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به گریه وزاری کنم عمرخود رابه پایان سپیده

به گریه وزاری کنم عمرخود رابه پایان سپیده
هرآنچه دیده بودموشنیده بودم نمایان سپیده

چراغ عشق و محبت هم درون سینه خاموشم
بلا تو روشنم کن که رسیده ام به یاران سپیده

قرائن دلم را هم کشیده ام به ورطه گیتی من
بدان که ماه وخورشید منی تو داستان سپیده

صدای تو کرده بودم ودانسته ای ندادی جواب
منهم دوست تو بودم وهمیشه به باران سپیده

توان دیدن تو را ندارم و مخفی شدی به عشق
دوان عشق توبودم و شنیده ای به جان سپیده

نوای جعفری همکشیده است توراهم به بیراهی

براه جاده عشق هستی وبیا تو هم بخان سپیده

علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد