ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بیماریم از درد و رنج و غصه افزون شد
این روز ها دریای غم مواج و مجنون شد
هر روز دورم، بی خبر، در صبر بی پایان
هر روز دندان بر جگر، سهمِ دلم خون شد
با چشم خشکم در بیابان های بی پایان
دیدم سرابِ آب و باران، تا که افسون شد
از عکس های تازه ات، پیری فقط پیداست
تو چهل سالت پر شده، عمری که اکنون شد
سیگار بر لب، خسته از دنیای نابودی
همراهِ شبهای درازت دود و افیون شد
تو ساده بودی سادگی را منتقل کردی
گرچه دو رویی و ریا چندیست قانون شد
با دست پاکی کارها را پیش بردی تا
عادت برای هر کسی این سبکِ تو چون شد
حالا وظیفه داری و سطحِ توقع ها
بالاست، آیا یک نفر هم از تو ممنون شد؟
دنیا برای هر کسی که خیر میخواهد
دنیای سختی گشته و سهم دلش خون شد
محمد جلائی