ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
آنکه روزی دسته دسته گل برایش هدیه می بردم
بخت ما را بین که دانه دانه خار گل ها می شمرد
او که هر دم بی قرار این دلم در تاب وتب بود
بعداندی دیدمش گفت، ماه و سال ها می شمرد
لرزه ها برجانم افکند و دمادم این دلم رازیررو
زیراین آواراو، شدت و موج گسل ها می شمرد
وزمیان آسمانم تک ستاره بخت او را روسپیدی
او زافاق،اختران درمیان سیه چال ها می شمرد
هرچه گفتم اونهایت آرزوهای قشنگ زندگیست
او برایم از تمنا یا ز امالش به نیل ها می شمرد
روبرویم چون که بنشست گفتم از راه صلاح
همچون برقی درپی هم از جدل ها می شمرد
من برایش قصه از وصل ووصال عاشقان گفتم
ولی، او زهجر و بی وفایی از ملال ها می شمرد
گرچه وارونه شده شعر ولی، اوخیال ها می شمرد
مطلع شعر مرا گم شده ونقض غزل ها می شمرد
امیر شکوهیان