ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
جهان وخورشید را خواسته اند که تولد من است
بسبزه گل وگیاهی را کاشته اند که تولد من است
من از کجا آمده بودم که تو هم عاشق من شدهای
چه فرخنده شبی راهم داشته اندکه تولدمن است
من ازبوسه های عشق خودهم که محروم شده ام
به عهدی را که با توبیاراسته اند که تولد من است
من آن سپیده عشقم که طلوع کرده ام از این عالم
ستاره ی عشقم را هم نداده اند که تولد من است
به بیست و ششم آبان هم گذر کرده است عاشق
تو را هم به تولد من خوانده اند که تولد من است
چنان خنده رو و چنان مست گشته ای جعفری بیا
حدیث عشق را بدون تومانده اندکه تولدمن است
علی جعفری