یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خزون اومده تا هوامونو بگیره

خزون اومده تا هوامونو بگیره
جوونه پی این سواله بمونه یا بمیره
چه رنگهایی از رنگ افسون می‌بینیم
ببین دیده هامون به پاییز مونده خیره
نشستیم نشستیم زیر چنگ سرما
دیگه حرف واسه ، روز آفتابی دیره
کمی جون میگیریم با احوال یلدا
ببین رنگ رخسارمون از برای ضمیره
ما اینجا رو از بر میدونیم میدونیم
که دلتنگی هامون هست واسه ابر تیره
دیگه بسه غصه واسه این دلامون
تو پاییزمون آسمونم اسیره
گریختیم از آن کوچه ی سرد و تاریک
همون کوچه ای که درختاش زود میمیره
من اونقدر نرفتم از این شهر کینه
دیدم تا ابد فصل پاییز تو مسیره
همیشه کلام من و تو همینه
قشنگ اون زمونی است، خزون میشه چیره
از اول تا آخر بشین و نگاه کن
بریز ناخوشی هاتو ، تو عمرت کثیره

صالح دهینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد