ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
صبح را به تمنای روی تو برخواسته ام
همه صبحم به تو از بوی توخواسته ام
گفت در شهر کوران کور باید بود و بس
در شهر عشاق از سوی تو برخواسته ام
من ندارم نفسی تا که نیاید ز کویت نفس
نفسی خواسته ام بر کوی تو برخواسته ام
لیلی من صبح است بده تیشه به دستم
چون که بیستون را برای تو خواسته ام
هیچ صبح زیباتر از صبح دیدار تو نیست
چونکه بر نفسم نففسی از تو خواسته ام
ما را ز نفسهای دیدار تو بشمارید به یقین
از قضا و قدر آشوب کوی تو برخواسته ام
مرحبا اهلا و سهلا حبیبا صبح زیبایت بخیر
این کلام من تورا بیشتری تورا خواسته ام
لطف محبوب نباشد که کند دام تو جمع
چون که پروانه وار شبی تو را خواسته ام
چون به دریا رازها میبود نفس گشتم دلیل
بی دلیل عاشقانه تر سوی تو برخواسته ام
سیاوش دریابار