ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
من کشیدم بر لبانت سرخی رنگین کمان
فام چشمانت رسیدم انتظاری بس گران
سنگ دردی را نهادی بر سر و اندیشه ام
در جوار خواه یاران آخرم هم ریشه ام
روی ماهت را نمودی بر من شیرین زبان
مهو رویت گشته ام ای ماه اندیشه بران
کوه دردم را شنیدی تا بدانی سوخته ام
سالها من در کمین عشق تو افروخته ام
آتشم را شعله ور کن تا روم در کهکشان
عاشقانه می نویسم با تو باشم بینشان
سردبیر کائنات هم حکم ما را داده است
جرم مااین بود یارابوسه ها افتاده است
گوهر عشقت به دور این قمر افسانه کرد
همچوالماسی درخشان بردلم او لانه کرد
سیر این افلاک را با چرخشت همواره کن
این دل افسرده را خود عارفانه چاره کن
در عذاب افکنده ای خود حال ما را کن نظر
رسم خوبی نیست یارا کردهای عمرت هدر
تا به کی هستی عزیزم برسکوت خود سوار
آشکارش کن که بینی رنگ و بوی عشق زار
باد پاییز است و آبان حکم فرمان من است
منتظر ماندم بدانی چشم گریان من است
راه مجنون پر خطر گشت تحت فرمان توام
درکجا داری تو مسکن سوی به بستان توام
از وجودت تار و پودم می شود از سر برون
عاشق دیرینه هستی جان برایت گشته خون
تا مرا از بارگاهت چون مرانند هر چه کشت
جعفری پابوس عشقست آنچه رابایدنوشت
علی جعفری