یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

محبوس شدم در قفسِ عادت و تکرار

محبوس شدم در قفسِ عادت و تکرار
بازیچه‌ی شیطانم و انگار نه انگار

گفتی به هزار آیه که من در تو نهانم
افسوس که این خفته نشد آگه و بیدار


افسارِ من از دستِ تو بیرون شد و اینک
بینِ من و تو فاصله افتاده چه بسیار

بر خشتِ گنه خشتِ دگر باز فزودم
بیزارم از این کندنِ جان در پسِ دیوار

باید که رها گردم از این محبسِ بی‌نور
سخت است خدا باشی و در خویش گرفتار


حمید گیوه چیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد