یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نمانده گرچه در پهنای پروازم پر و بالی

نمانده گرچه در پهنای پروازم پر و بالی
چه سختی ها کشیدم تا بپرسم از تو احوالی

نمی بینی چگونه دل به سودای غمت دادم
نمی دانی چه گفتم در خیالت با پر شالی

هنوز از خاطرات مانده در یادم خبر داری ؟
همان دلدادگی ها، سر سپردن های هر سالی

تو بودی و بهار و شاخه ای گل روی موهایت
و من گم گشته بودم لابه لای اشک سیالی

من و عکس تو و فنجان قهوه بعد نوشیدن
تو و صد خاطرات مانده در تعبیر هر فالی

اگرچه کیش و مات بی وفائی کرده ای ما را
تو هم یکروز یغما میشوی با دست تک خالی

گذشت از ما ولی با دوستان خود مدارا کن
امان از روزگار و لحظه های سرد پوشالی


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد