یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ثریا یی و می‌آیی سراغ شهریار از نو

ثریا یی و می‌آیی سراغ شهریار از نو
پشیمان از گذشته می‌نهی با من قرار از نو

هوای شهر تبریز از نفسهای تو عطرآگین
شکوفا می‌شود پیش قدمهایت بهار از نو

دلم می‌لرزد از شادی و شور و شوق دیدارت
زدوده می‌شود از آینه، گرد و غبار از نو

به یاد روزهای ابتدای آشنایی باز
جهان شاداب و جان شاداب و خرم روزگار از نو

به پاس عشقمان گیلاس در گیلاس می پیچد
صدای شرشر شعر و شراب و چشمه‌ سار از نو

نمی‌خوانم برایت آمدی جانم به قربانت
برایت می نوازم نغمه در نغمه، سه تار از نو

لبت را دلبرانه می‌گذاری بر لبم آرام
شکوفا می‌شود گلهای خوشرنگ انار از نو

برای گفتن اینکه چه بی‌حد دوستت دارم
تمام شب ستاره می‌شمارم بی‌شمار از نو

منم نوری شعر و شهریار شهر تبریزم
که از خود می‌گذارم واژه واژه یادگار از نو


آرمین نوری ارومو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد