یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ندانستم چه شد، شور جوانی

ندانستم چه شد، شور جوانی
جوانی طی شد و سوز نهانی
به سر بردم در ایام جوانی
ز قبلش کودکی بود و به بازی
نفهمیدم چه شد، ناگه پریدم
ز خواب غفلت و روز سعیدم
همه ایام گذشت و من ندیدم
از آن باغ کَذائی، من رهیدم
رهیدم تا رسید، این روز پیری ست
ز پیری من چه گویم، روزه گیری ست
همه چشم و امیدم رو به فرداست
چه فردایی که روزش، روز تار است

ابراهیم معززیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد