یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

میخواهمت...

میخواهمت...
همچون خاک تشنه ای که آب را مینوشد
یا پرنده ای که میکوشد
قفس را به شوق یار گلستان بیند
میخواهمت
همچون غرق شده ای که نفس را
تا پر کنم از هوای تو
ریه های خویشتن را
یا درختی که در فصل مرگ میجوید
دلیل حیات دوباره اش را
بازگو به من
چه چیز در تو یا چه چیز در من است
که اینگونه بی پروا میرقصم
به سازی که ساز مرگ من است...


مبینا سلطانلو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد