یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

امروز روز بغض من و شور و حال توست

امروز روز بغض من و شور و حال توست
امروز روز پرسه زدن با خیال توست

روی پیاده رو قدم از درد می زنم
هر ردّ پای مانده در این شهر مال توست

ای کاش رد نمی شدم از کافه ی قرار
پاییز دنج کافه پر از عطر شال توست

از پشت شیشه های سیاهی به یک نگاه
آتش زدی به جان زبانی که لال توست

میبینمت کنار رقیبم نشسته ای
او هرزه رو ست تشنه به اشک زلال توست

روز تولدت همه آوازخوان شدند
در من صدا به وسعت عشق محال توست

لعنت به عمر شمع که بازیچه ی تو شد
بر من بدم که خون غم امشب حلال توست

با سایه ها برقص و نخوان حرف نور را
میمیرم و بدان فقط امسال سال توست


عادل دانشی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد