یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بشور چشم و دلت را مرا ببر از یاد

بشور چشم و دلت را مرا ببر از یاد
نمی رسد به تو این ناله های بی فریاد

من و خیال تو در روزهای تنهایی
فتاده ایم به گردابِ هر چه باداباد

غریق بغض، چه دارد بجز تلاطم اشک
تظلمی است که عاشق کند از این بیداد


در این محاکمه ی ظالمانه ات، بسپار
درخت عشقِ مرا دست کینه ی جلاد

حکایت من و تو آشناست، مانند
حکایتی ز هزاران شب و تبِ بغداد

تو دوری از من و در کهکشان باور من
مدارعشق به گرد تو می شود  بنیاد

شهرام آذین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد