یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در سلول انفرادی تن من

در سلول انفرادی تن من
یکنفر با دهان بسته تو را فریاد زد
سالها رو به قبله ی تو نماز خواند
و تو نشنیدی
امروز صبح ،
بر امتداد بزرگترین گسل شکسته اش ایستاده بود
و ازعذابی که تو بر او نازل کردی
دو رکعت نماز وحشت خواند‌ .

سحرفهامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد