یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

وطن من پیشانی توست

وطن من
پیشانی توست
پس مرا گوش ده
که تو را می‌گویم
مرا ترک نکن
چونان گیاهی ، پشت حصارها
چونان کبوتری مهجور
مرا ترک نکن
چونان ماه دل‌شکسته
چونان سیاره‌ای که میان شاخه‌ها به گدایی افتاده‌ست
مرا ترک نکن
آزاد در حزن خویش
با دستانی که خورشید را جاری می‌کند
از دودکش سلول من
مرا زندانی کن
و اگر از آن منی
عادت کن به سوزاندن من
به آتش عشق من
به سنگ‌هایم

به زیتونم
به پنجره هایم
به خاکم
وطن من ، پیشانی توست
پس مرا گوش ده
که تو را می‌گویم
مرا ترک نکن


« شاعر : محمود درویش »

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد