یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چمدانم را بسته بودم.

چمدانم را بسته بودم.
ازتپش قلبم
فهمیدم ,
چشمهایش
حرف تازه ای دارد.
می خندد.
و می دانم
که
هرلبخندی , فریب نیست.
شب
صدای ماه را
به تماشا نشسته اید؟
ازعشق می گوید.
و
حرف هایش ,
بوی خورشیدی را میدهد,
که
به زودی
همین فردا
ازراه میرسد.

ناظر توحیدی ثمرین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد