ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با من حرف بزن
مثل یک پیراهن نارنجی با روز
مثل وقتی که ابر
صرف شستن یک سنگ می کند .
مثل وقتی که صرف ِ همین شعر می شود
با من حرف بزن
مثل یک بازی در وسط تابستان
و به چیزی فکر نکن
می دانم
زمین گرد است
و جاذبه
در پای درختان سیب بیش تر است
رضا_بروسان
محبوب من..،
تقصیر تو نیست
که شعر من حوالی لب های تو پرسه می زند
مقصر خالِ لب توست
ببین..! چگونه واژه هایم تب کرده
همچون شعری نو می تراود
در فصل شکفتن چتر لب هایت
انگار قلم بوسه های سُرخ اَت را می کارد
روی کاغذ سپید قلبم
خودت بگو مگر گناه من چیست؟
سال هاست قافیه های مرا
اسیر چشمانت کرده ای!
مرتضی سنجری
محبوب من..،
تقصیر تو نیست
که شعر من حوالی لب های تو پرسه می زند
مقصر خالِ لب توست
ببین..! چگونه واژه هایم تب کرده
همچون شعری نو می تراود
در فصل شکفتن چتر لب هایت
انگار قلم بوسه های سُرخ اَت را می کارد
روی کاغذ سپید قلبم
خودت بگو مگر گناه من چیست؟
سال هاست قافیه های مرا
اسیر چشمانت کرده ای!
مرتضی سنجری
وقت نوشتن از تو
میشکفند غنچه های پیراهنم
گل می اندازد گونه هایم
وقت نوشتن از تو عطر یاس و شب بو
پر میکند فضای خاطره را
انگار وقت نوشتن از تو بهار میشود
وقت نوشتن از تو
تو کجایی؟
آرزو هدایتی
منجی قلب من
زیبایی ات به ماه میماند
فقط گوشه ای از چشمت
گوشه گوشه جهان را
از جنگ و گریز
خاتمه میبخشد
معبود من
مرا از دوزخ دور میکنی
مرا والا و شیدا میکنی
ای تو آغوشت معبد من
با تو من آبستن از شعرم
تویی مظهر بودا
تویی معنای مذهب
بی تو من انگار
سال هاست در خرابه ها سرگردانم
بعد دیدنت
حتی به خودم دیگر برنگشتم
نیمی از خود را به باد دادم و
نیم دیگرم را به آغوشت سپردم
شیرین_صفرزاده