یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شبی دوباره پنجره های بسته‌ را می گشایم

شبی دوباره پنجره های بسته‌ را می گشایم
و سلام می کنم به ماه،
شبی دلتنگی هایم را دور می ریزم
و آشنایی هامان را
با این روزگار خاکستری
به تقسیم می نشینم،
من شبی دوباره عشق را،از نگاه تو می دزدم
و آن را با همه‌ی خستگی هایم
در شهر جنون
چراغان سردر خانه‌ی باور می سازم
کاش می دانستم
تا صبح لبخندهامان، چقدر فاصله ،
انتظار مان ، وسعت بخشیده!
کاش می دانستی
طنین گام هایت ،در گوش من
نجوای شوق ،می خواند
کاش می دانستی......


اعظم حسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد