یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گنج قارونم تویی حال و هوایم پای تو

گنج قارونم تویی حال و هوایم پای تو
مِی دهی امشب به ما خواب و نوایم پای تو

دل خبر آورد به من جان خرابم بی‌خود است
نکته سنجی بر فلک آمد که جانم پای تو

دوست شاه مردم است با این صفای پر نجیب
عشق مال مردم است باید که یارم پای تو

دل فریبی چو نقیبی آتشی داری به شوق
شور جانی پر نگاری بوی نازم پای تو

چون جمالی چون کمالی ذات تو نقصی نبود
عمر دردی حال عشقی هر چه دارم پای تو

بلبل خوش نام تو بر زد ز گیتی عمر ناب
حیف عمر است جان من باشد دیارم پای تو

در نماز پاک است و من شور نگاهت می کنم
دیر شد ای تو خدا بازم که چشمم پای تو

غافلم بر سیرتت ای تو سرشت پاک پاک
نور ایمانم چه بود بازم که عمرم پای تو

عشق دادم ای خدا رغبت به دیدارم بزن
نور ده بر شوق من حجت ندارم پای تو

چشم بستم ای خدا بر این گنه سودی نشد
یار من عیبم بگو هر چه بدانم پای تو

دور شد بازم گنه نورت شده ایمان من
پر بزد جلوه به من شادم جمالم پای تو

باز گفتم یار من امشب هوایت با من است
آمدی بر جلوه ام گویم که عشقم پای تو

محمد اسماعیل اسدتاش

در جستجوی عشقم راهی جز آن ندارم

در جستجوی عشقم راهی جز آن ندارم
لطفی به ما بفرما تا من نتیجه دانم

هر لحظه را به یادت گویم دعای عشقی
نجوا کنان بخوانم در مات تو بمانم

دیوانه ام چو فریاد نام تو را زبانم
وصف شگفتی تو حالا که من سرایم

زیبایی جهان را من جمله ای بگویم
اسرار این غنیمت در حیرتی بدانم

والای دلبران نیز پیدا شده صنوبر
در فکر دل که باشم من ذات او چکارم


محمد اسماعیل اسدتاش